۲۳ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۰۲
عطش افتاده با تاول به جانم
کاش رهایم کنند این افکار
انگار لرزه به تنم افتاده
کاش ببرنم امشبو جهنم تا نبینم چیزی
...
مخند اینگونه ...
که خون میریزد از دله بی قرارم
...
پ ن : نفس در سینه ام سوزان شد ای داد ...
۹۳/۰۵/۲۳
کاش رهایم کنند این افکار
انگار لرزه به تنم افتاده
کاش ببرنم امشبو جهنم تا نبینم چیزی
...
مخند اینگونه ...
که خون میریزد از دله بی قرارم
...
پ ن : نفس در سینه ام سوزان شد ای داد ...